سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
مثل کسی که دانش می آموزد ولی آن را بازگو نمی کند، مثل کسی است که گنج می اندوزد ولی از آن خرج نمی کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
یه خانواده ای که نمی خواستن بمیرند - دست نوشته های یک لاک پشت

شلمان !!

یه روزی یه جایی نه چندان دور یه مردی با خانوادش داشتند میرفتند مهمونی . یه دسته دزد و راهزن میرسن و می خوان که اموال این خانواده رو از دستشون در بیارن . تنها اموال این خانواده ارزشها شون بود . . ارزشهایی که به خاطرش تا پای جون براش مبارزه کردند و با مرگشون تونستند راهزنها رو از پا دربیارن . ارزشهای اونها حالا سالهاست که داره توی سینه منو تو اون و این می چرخه بدون اینکه بدونیم چرا .

ارزشهای اینا داره نسل به نسل می چرخه چون یکی از ژنهای ما شده . ارزشهای اونا داره قرن به قرن بین همه رد و بدل میشه چرا چون همه ما عاشق اون خانواده هستیم .

ارزشهای اونا چیزی نیست جز عشق به خاندان خدایی ... خاندانی که بزرگشون بین ما امانت گذاشته .

دوستان این امانت رو محکم بچسبید . مثل دسته زنجیری که به دست میگیری یا سنچی که می زنی و یا حتی اون دسته چوب طبلی که با تمام قوا می زنی و تمام روز موجش توی دلت می پیچه .

دوستان این ارزش رو دو دستی بگیرید مثل همون المی که روی گردنت سوار می کنی و به نشانه عاشق پیشه بودنت همه شهر می گردونیش . شما عاشقید . قدر خودتون رو بدونید .


موضوعات یادداشت
شنبه 83 اسفند 1 ساعت 12:20 عصر

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل
موضوعات
25112: کل بازدید
40 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
یه خانواده ای که نمی خواستن بمیرند - دست نوشته های یک لاک پشت
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
آوای آشنا
طراح قالب