سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
یه جایی این گوشه نشسته ... - دست نوشته های یک لاک پشت

شلمان !!

یه غروب سرد و تاریک .

یه قلب وسط یه کوچه باریک

 

یه نگاه ساده ، منتظر به جاده

یه اشک ساده ، یخ زده توی باده .

 

یه مرد خسته ، یه راه بسته

یه نفس کشیده ، خیلی خسته .

 

 

لبش خشک و سرده .

پاهاش پینه بسته .

 

یه حرف ساده ، توی گوشش نمی یاد .

یه حرف سه حرفی ، کس از دور نمی یاد .

 

براش دل نسوزونید ، اون خودش خواسته .

براش دعا نکنید ، تنهایی رو خواسته .

 

 

می دونی اون چی می خواد از زندگیش .

پاره بهش همه زنجیرای بردیگش .

 

فقط یه راه مونده برای زنده بودن .

اونم فقط مرده بودن .

 

یه پوست چاک چاک ، یه قلب بی باک .

چاقو به دسته ، خونش رو خاک ...

 

شلمان !!

 


موضوعات یادداشت
پنج شنبه 83 بهمن 29 ساعت 8:19 عصر

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل
موضوعات
25659: کل بازدید
102 :بازدید امروز
آرشیو
لوگوی خودم
یه جایی این گوشه نشسته ... - دست نوشته های یک لاک پشت
جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک
 
عکس رفقام
رفقام
حضور و غیاب
آوای آشنا
طراح قالب