تازه داشت راه رفتن رو یاد می گرفت که بهش گقتند بدو .
تازه داشت حرف زدن رو یاد می گرفت که بهش گفتند آواز بخون .
تازه داشت فکر کردن رو یاد می گرفت که بهش گفتند اظهار نظر کن .
تازه داشت نوشتن رو یاد می گرفت که بهش گفتند داستان مقاله بنویس .
همه زندگیش تازه بود ولی همه رو کهنه کرده بود .
حالا سر پیری دلش می خواست بچه بشه چون پیری رو زودتر از بچگی یاد گرفته بود .
اون هنوز بچه بود ...
|